از پنجره کنی نگاه با دو تا چشمامون سیاه عقل و هوش از سرم میرفت یه وقت نشی از من جدا از پنجره کنی نگاه با دو تا چشمامون سیاه عقل و هوش از سرم میرفت یه وقت نشی از من جدا من عاشق یکی شدم که عاشقانه با منه عوض میشه حال و هوام وقتی باهام حرف میزنه این حالت عشق منه بدون اون نمیتونم وابستگی دارم بهش من دردمو اون درمونه از پنجره کنی نگاه با دو تا چشمامون سیاه عقل و هوش از سرم میرفت یه وقت نشی از من جدا از پنجره کنی نگاه با دو تا چشمامون سیاه عقل و هوش از سرم میرفت یه وقت نشی از من جدا من عاشق یکی شدم که عاشقانه با منه عوض میشه حال و هوام وقتی باهام حرف میزنه این حالت عشق منه بدون اون نمیتونم وابستگی دارم بهش من دردمو اون درمونه از پنجره کنی نگاه با دو تا چشمامون سیاه عقل و هوش از سرم میرفت یه وقت نشی از من جدا از پنجره کنی نگاه با دو تا چشمامون سیاه عقل و هوش از سرم میرفت یه وقت نشی از من جدا